بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر باغ شود سبز وسرخ گل بدر آید صبر وظفر هردو دوستان قدیمند بر اثر صبرنوبت ظفر آید
Saturday, June 23
ترک من چون جعد مشکین گرد کاکُل بشکند لاله رادردل خون کند، بازار سنبل بشکند در خرامان سرو گلبارش کند میل چمن سرو رااز پا در اندازد، دل گل بشکند تا هلال ابروی جانان زچشمم دور شد اندر این ره سیلها باشد که صد پل بشکند چون نسیم صبحگاهی پرده گل بردرد خارغم اندر دل مجروح بلبل بشکند
Saturday, May 19
صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت گل بخندید که از راست نرنجیم ولی هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
Wednesday, April 18
لاله در آغاز رنگ خون نبود در جهان یک لالۀ گلگون نبود خون قلب عاشقان بر خاک ریخت ورنه لیلی را چنین مجنون نبود
Tuesday, April 10
جمالت آفتاب هر نظر باد زخوبی روی خوبت خوبتر باد چو لعل شکرینت بوسه بخشد مذاق جان من زو پر شکر باد مرااز تست هردم تازه عشقی ترا هر ساعتی حسنی دگر باد
Saturday, March 31
ساقیا آمدن عید مبارک بادت وآن مواعید که کردی نرود از یادت شکر ایزد که از این باد خزان رخنه نیافت بوستان سمن وسرو وگل وشمشادت شادی مجلسیان در قدم ومقدم توست جای غم باد هر آن دل که نخواهد شادت
Sunday, March 25
خوش آمدگل وز آن خوشتر نباشد که در دستت بجز ساغر نباشد زمان خوشدلی دریاب ، دریاب که دایم درصدف گوهر نباشد غنیمت دان ومی خور در گلستان که گل تا هفتۀ دیگر نباشد